English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (8406 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tabular drawing U نقشه شیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tracer U نقشه کش
tracers U نقشه کش
outline U نقشه
outline U نقشه خلاصه
outlined U نقشه
outlined U نقشه خلاصه
outlines U نقشه
outlines U نقشه خلاصه
outlining U نقشه
outlining U نقشه خلاصه
planner U نقشه کش
planners U نقشه کش
check-points U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
scale U مقیاس نقشه
relief U نقشه برداری عوارض زمین
program U نقشه
programs U نقشه
profile U نقشه برش نما
profiled U نقشه برش نما
profiles U نقشه برش نما
profiling U نقشه برش نما
project U نقشه کشیدن
project U نقشه
project U طرح نقشه
projected U نقشه کشیدن
projected U نقشه
projected U طرح نقشه
projects U نقشه کشیدن
projects U نقشه
projects U طرح نقشه
plotter U توط ئه گر نقشه کش
plotters U توط ئه گر نقشه کش
sheet U برگ برگ نقشه
sheets U برگ برگ نقشه
survey U نقشه برداری
survey U نقشه برداری زمینی
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U نقشه برداری
surveyed U نقشه برداری زمینی
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U نقشه برداری
surveys U نقشه برداری زمینی
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
map U نقشه
map U نقشه کشیدن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداشتن از
map U بازیابی داده و نمایش آن به صورت نقشه
maps U نقشه
maps U نقشه کشیدن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداشتن از
maps U بازیابی داده و نمایش آن به صورت نقشه
model U نقشه
modeled U نقشه
modelled U نقشه
models U نقشه
structure U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structures U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structuring U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
engine U نقشه کشیدن
stencil U با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
shift U نقشه خائنانه
shifted U نقشه خائنانه
shifts U نقشه خائنانه
back up U اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back-up U اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
designer U نقشه کش
designers U نقشه کش
projection U نقشه کشی
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections U نقشه کشی
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
line of sight U مسیر دید در نقشه برداری
surveying U مساحی نقشه برداری
surveying U نقشه برداری
surveying U نقشه برداری ممیزی
plan U نقشه
plan U نقشه کشیدن طرح ریختن
plan U نقشه کف
plan U نقشه مسطحه برنگاره
plan U طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
plans U نقشه
plans U نقشه کشیدن طرح ریختن
plans U نقشه کف
plans U نقشه مسطحه برنگاره
plans U طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
Other Matches
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
plotted U نقشه
visual aid U نقشه
drawing U نقشه
drawings U نقشه
chart U نقشه
plots U نقشه
design U نقشه
designs U نقشه
draftsmen U نقشه کش
draughtsman U نقشه کش
draughtsmen U نقشه کش
plot U نقشه
schemes U نقشه
schemed U نقشه
scheme U نقشه
plotless U بی نقشه
plat U نقشه
draftsman U نقشه کش
cartograph U نقشه
mounted map U نقشه
map maker U نقشه کش
plan view U نقشه کف
planless U بی نقشه
rambling U بی نقشه
charting U نقشه
charted U نقشه
cartographers U نقشه کش
cartographer U نقشه کش
charts U نقشه
insets U نقشه فرعی
insets U نقشه تکمیلی
inset U نقشه فرعی
surveyor U نقشه بردار
map exercise U مانورروی نقشه
topography U نقشه برداری
relief map U نقشه برجسته
part plan U نقشه جزیی
relief emboss U نقشه برجسته
inset U نقشه تکمیلی
designment U نقشه کشی
site plan U نقشه جایگاه
site plan U نقشه محل
situation map U نقشه وضعیت
programmes U دستور نقشه
programme U دستور نقشه
sketches U نقشه ساده
sketches U نقشه تقریبی
star chart U نقشه ستارگان
sketched U نقشه ساده
sketched U نقشه تقریبی
sketch U نقشه ساده
sketch U نقشه تقریبی
stereotaxic atlas U نقشه مغز
master plan U نقشه کلیات
draughtsmanship U نقشه کشی
rescale U نقشه کشیدن
map compilation U تالیف نقشه
master plans U نقشه مجموعه
schematic diagram U نقشه رادیو
scheme of life U نقشه زندگی
master plans U نقشه کلیات
master plan U نقشه مجموعه
storage map U نقشه حافظه
construction drowling U نقشه کارگاهی
cadastral map U نقشه استراتژیکی
map orientation U توجیه نقشه
memory mapping U نقشه حافظه
brodmann's map U نقشه برودمن
mercator chart U نقشه مرکاتور
map margin U کناره نقشه
contour map U نقشه برجسته
my cake is dough U نقشه ام باطل شد
bleeding edge U حاشیه نقشه
nautical chart U نقشه دریانوردی
bi margin format U نقشه دو حاشیهای
nautical chart U نقشه دریایی
to make plans U نقشه ریختن
cadastral map U نقشه ثبتی
memory map U نقشه حافظه
constant helm plan U نقشه زیگزاگ
map reading U نقشه خوانی
map scale U مقیاس نقشه
control map U نقشه مادر
cognitive map U نقشه شناختی
chartography U نقشه کشی
chartography U ترسیم نقشه
chart series U سری نقشه ها
chart desk U میز نقشه
to forge out plans U نقشه ریختن
operation map U نقشه عملیاتی
battle pin U سنجاق نقشه
battle map U نقشه جنگی
detail drawing U نقشه تفصیلی
plat U نقشه مسطحه
detail drawing U نقشه جزئیات
polar diagram U نقشه قطبی
power play U نقشه تهاجمی
mapping U نقشه برداری
process chart U نقشه عملیات
abbazzo U طرح نقشه
ground plans U نقشه مسطحه
ground plan U نقشه مسطحه
plat U قطعه نقشه
map maker U نقشه ساز
operation map U نقشه عملیات
base map U نقشه مبنا
base map U نقشه پایگاه
base map U نقشه مادر
original map U نقشه مادر
approval of plan U تصویب نقشه
original map U نقشه اصلی
pictomap U نقشه عکسی
planimetric U نقشه پلانیمتری
planless economy U اقتصاد بی نقشه
planned chart U نقشه کروکی
planography U فن ترسیم نقشه
surveyors U نقشه بردار
power struggle U نقشه تهاجمی
plots U نقشه کشیدن
weaving draft U نقشه بافت
plot U گراف یا نقشه
weaving draft U نقشه فرش
general plan U نقشه کلی
plot U نقشه کشیدن
general plan U نقشه عمومی
mapwise U نقشه وار
contour U نقشه برجسته
patterns U نقشه شکل
plots U گراف یا نقشه
have had it (with someone or something) <idiom> U نقشه کشیدن
key map U نقشه راهنما
karnaugh map U نقشه کارنو
floor plan U نقشه اشکوب
key map U نقشه راهنما
isohyetal map U نقشه هم بارش
plotted U گراف یا نقشه
plotted U نقشه کشیدن
patterns U نقشه ساختن
pattern U نقشه شکل
installation plan U نقشه ی نصب
design U نقشه کشیدن
indifference map U نقشه بی تفاوتی
index map U نقشه راهنما
index map U نقشه عکسی
hydrographic U نقشه اب نگاری
hydrographic chart U نقشه دریایی
hyerograph U نقشه بارندگی
designs U نقشه کشیدن
pattern U نقشه ساختن
portfolios U کلاسور نقشه
portfolio U کلاسور نقشه
ideas U نقشه کار
idea U نقشه کار
wrenches U نقشه فریبنده
wrenched U نقشه فریبنده
wrench U نقشه فریبنده
interconnection scheme U نقشه ی اتصال
geographic map U نقشه جغرافیایی
interchart U در روی نقشه
interchart U در داخل نقشه
pin U سنجاق نقشه
map U نقشه [جغرافیا]
hook-ups U نقشه اویزان
hook-up U نقشه اویزان
hook up U نقشه اویزان
synoptic chart U نقشه هوازی
land surveyor U نقشه بردار
Recent search history Forum search
1diegesis
0ترجمه نقشه فرش به انگلیسی
0 ترسیم مسیر هواپیما توی گوشی
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com